وقتی فهمیدم Chronos: Before the Ashes یک پیش درآمد بود متعجب شدم. بهتر از آن، کشف اینکه این در اصل یک بازی VR در Oculus و همچنین یک پیش درآمد بود، عجیب بود. در مورد طاقچه صحبت کنید. بازی مورد نظر؟
Remnant: From the Ashes، از همه بازی ها. نگران نباشید، شما بخشیده شده اید که فوراً به آن فکر نکرده اید.
شبیه یک اکشن آرپی جی با اسلحه، ترکیبی از Dark Souls و Gears of War به نظر می رسید. من خیلی مشتاقانه منتظر آن بودم، زیرا من را مانند روح دوست دارم. بنابراین وقتی من و توبی بالاخره به بازی آن رسیدیم، یک «مه» پرطنین از طرف هر دوی ما بود، و از آن زمان دیگر به آن بازنگشتم. بی مزه و ناامید کننده بود.
برای اینکه بفهمم Chronos پیش درآمدی برای آن است، در ابتدا محتاط بودم. اگر اولی نتوانست من را جذب کند، پیشدرآمد/دنباله چه امیدی دارد؟ آیا این فقط یک “مه” دیگر از من خواهد بود، یا حداقل مرا متقاعد می کند که امیدی در این فرنچایز وجود دارد؟
شمشیر و سپر خود را بردارید، برای نبرد با زمان آماده باشید و مرا در دنیای کرونوس دنبال کنید…

در حالی که این در واقع پیش درآمدی برای رویدادهای Remnant است، اما لازم نیست آن را بازی کرده باشید تا به اصل آن پی ببرید. در حالی که Chronos مکانیک زمانی دارد: Before the Ashes، وقتی صحبت از تداوم به میان می آید، آنقدر ظریف نیست که می گوییم، Star Wars. خوب، جنگ ستارگان هم از نظر قوام نیست، وقتی به آن فکر می کنید…
به هر حال، طرح در اینجا بسیار ساده تر است: یک شر بزرگ وجود دارد و زندگی شما و قومتان را بدبخت می کند. شما برای شکست دادن یک اژدهای بزرگ، از طریق چندین نگهبان، از طریق یک سری از پورتال ها و مناطق زمانی فرستاده می شوید. برخلاف آقای بگینز، شما به دنبال ثروت ناگفته ای نیستید که این اژدها احتکار می کند، بلکه فقط سرزمین را از شر آن خلاص می کنید. مانند همه ماجراهای خوب، آنقدرها هم ساده نیست. شما باید راه خود را به سمت این شیطان بالدار بپیمایید، و در طول راه با رئیسهایی با اندازهها و وحشیگریهای متفاوت مقابله کنید.
حالا، اگر Remnant را بازی کرده باشید (یا به قیاس Gears توجه کرده باشید)، این بار متوجه کمبود مشخص اسلحه خواهید شد. Chronos تماماً در مورد آن مبارزات نزدیک و گیمپلی جاخالی دادن است که همه ما تا به حال به آن عادت کردهایم. می دانید چقدر از اینکه چیزی را “کلون دارک سولز” بنامم متنفرم؟ به طور معمول، این یک بازی برگشتی برای “بازی کمی دشوار است” است، به همان صورتی که هر بازی sandbox “یک کلون GTA” است.

اما بیایید برنامه سفر معمولی را مرور کنیم:
نبرد سخت و کلاستروفوبیک
تمرکز بر پاری و/یا جاخالی دادن رولینگ
دشمنان ناعادلانه ای که باید به آنها عادت کنید
یک احساس مبهم و غیر مفید از جهت یا هدف
… و غیره.
دقیقاً همانطور که انتظارش را دارید بازی می کند، دقیقاً به دلیل فقدان ناامیدکننده جایی که می خواهید بروید و احساس ناراحت کننده از مردن مداوم. با این حال، Chronos مرگ را به مثبت تبدیل می کند.
Dying in Chronos: Before the Ashes بسیار دردناک است (چرا بعداً توضیح خواهم داد)، دقیقاً مانند هر بازی Souls. هیچ لذتی برای کشته شدن وجود ندارد. مانند هادس نیست، زیرا مردن به شما «پاداش» میدهد و داستان و نمایش بیشتری را به شما میدهد. نه، مرگ همچنان به همان اندازه که در Bloodborne یا Sekiro آزاردهنده است.
اما کاری که کرونوس هر بار که می میرید انجام می دهد این است که شما را پیر می کند. نه شما شخصاً، اگرچه عصبانیت از یک مرگ مزخرف ممکن است فشار خون شما را افزایش دهد و باعث غم و اندوه در آینده شود. نه، منظورم آواتار درون بازی شما، شخصیت بازیکن شماست. مرد یا زن (که تنها گزینه سفارشی سازی است)، بازی را به عنوان یک جوان هجده ساله با چهره تازه شروع می کنید.
مردن یک سال به زندگی شما اضافه می کند، و همچنین یک تنظیم مجدد در نزدیکترین کریستال پورتال. جدا از سطح شخصیت شما، مردن هم پاداش و هم بار سنگینی را به همراه دارد. پاداش این است که در هر ده سالگی (نه هر ده مرگ) یک امتیاز جدید را باز می کنید. یک انتخاب از سه مورد، از حمله قویتر، مهارتهای فرار بهتر یا کسب تجربه بیشتر از هر کشتن متغیر است. نحوه انتخاب شما به سبک بازی شما بستگی دارد، اما به آن به عنوان یک پاداش فکر نکنید. این بیشتر بازی است که به شما کمک می کند زیرا شما به مردن ادامه می دهید.

Chronos: Before the Ashes هشدار دیگری را در مورد مفهوم کل زمان/مرگ ارائه می دهد: پیامدهای آماری مبتنی بر سن. اکنون، همه ما کلیشههایی را میدانیم که جوانها همگی شیطون و چابک هستند، در حالی که افراد مسن و ارجمند [معمولاً] برای دانش و درک آنها لازم هستند.
خوب، همین امر در اینجا، در فرم ارتقاء سطح، صدق می کند. هزینه برای استحکام، چابکی و سرزندگی کمتر از درک Arcane است. ایده این است که قبل از شروع به جمع آوری مرگ و میر، در زمانی که می توانید اینها را بسازید. با افزایش سن، این هزینه ها بیشتر می شود، اما هزینه Arcane کمتر است.
بنابراین Chronos به معنای واقعی کلمه با این کلیشه بازی میکند، و من بهعنوان کاری که انجام میدهد تحسین میکنم. شما ماجراجویی جوان و شجاع را شروع می کنید، اما با گذشت زمان درک شما از دسیسه ها و جادوها با افزایش سن بیشتر می شود. این یک مفهوم کاملاً نابغه است. تنها ترفند این است که قبل از پیری زیاد از بین نروید، بنابراین فرصت را برای به دست آوردن آمار اولیه از دست بدهید.
با وجود تمام اعتراضات ظاهری من در ابتدا، Chronos: Before the Ashes واقعاً روی من رشد کرده است. در زمان نوشتن، من آن را تمام نکردهام، اما مانند مورتال شل میدانم که این کار را خواهم کرد.
ظاهری شیک دارد، تلاقی بین Kingdoms of Amalur و Darksiders II که به نظر من هرگز چیز بدی نیست. آن حال و هوای درشت و تا حدودی پاستلی که یادآور افسانه است، دقیقاً تا مدل شخصیت شما که با تمایل شما به زنده ماندن پیشرفت می کند.

طراحی سطح به روشی نه چندان مینیمال بد بو است، اما مطمئناً برای وفاداری گرافیکی یک عنوان FromSoftware فشار نمی آورد. اکتشاف ممکن است گاهی اوقات کمی کهنه شود، اما زمانی که به اندازه کافی مناسب باشد، خیلی وحشتناک نیست. پرش از درگاهها به مکانهای جدید کار خوبی است، زیرا تعمیر یک نقاشی به دنیایی شبیه اندور منجر میشود. همه ی درختان و جنگل داری، اما خوشبختانه هیچ گونه ی اووکی در حال جوشیدن وجود ندارد. فقط دشمنان بسیار خصمانه.
و متأسفانه اینجاست که بازی لنگ میزند…
من قبلاً این را تشریح کردهام، پس دژاوو را ببخشید، اما اینجاست که بسیاری از بازیهای Soulsborne/Souls اشتباه میکنند. چیزی که نبرد در Dark Souls/Bloodborne/Sekiro را عالی می کند، تفاوت های ظریف در یادگیری حملات دشمن است تا مبادا به خاطر اشتباه کردن مجازات شوید.
اینطور نیست: دشمنان را به شدت و بی امان بکوبید تا مجبور شوید در آن مکان بچرخید و ضربه خوش شانسی دریافت کنید. یادگیری حملات جدید از سوی دشمنان هیچ ظرافتی ندارد، در عوض در زمانی که می توانید به آن ضربه بزنید. سپر شما فقط زمانی کار می کند که ضربه دشمن ضعیف تر از قدرت سپر شما باشد. چگونه این را متوجه می شوید؟ ازمایش و خطا.
بنابراین می توانید آسیب ببینید یا استقامت خود را کاهش دهید، اما تا زمانی که تلاش نکنید متوجه نخواهید شد. میتوانید طفره بروید، و وقتی این کار را انجام میدهید، امتیازی وجود دارد، اما در مراحل اولیه آنقدر خوش خلق است که به نظر نمیرسد ارزشش را داشته باشد. با این حال، آنچه که مزخرف مطلق است، این است که می توان در وسط چرخش شما را قطع کرد، اما نه برعکس.
شما ممکن است در وسط یک اعتصاب پرش باشید و همچنان متوقف شوید، اما اگر در حد متوسط هستید، همچنان می توانید ضربه بزنید. علاوه بر این، شما نمی توانید از حمله خود بیرون بیایید، بنابراین اگر یک حمله را انجام دادید و دیدید چیزی در راه است، باید دعا کنید که بتوانید از آن خارج شوید.

جدای از بدحجابی های مبارزه، در Chronos سرگرمی های زیادی وجود دارد. انبوهی از سلاح ها برای یافتن در طول راه وجود دارد، از چکش گرفته تا نیزه و بال. این ها را می توان با Dragon Shards و بعداً Rare Dragon Shards ارتقا داد تا مقداری لوبیا اضافی به آنها بدهد.
همچنین یک سیستم سنگی جادویی وجود دارد که توسط برخی از درختان چاقو (که من معتقدم در Remnant مهم است) به شما داده شده است. در ابتدا به Fire اعطا شد، که شما را برای مدتی موقتاً سریعتر و قویتر میکند، در حین کاوش چیزهای بیشتری پیدا میکنید. سنگ رعد و برق قدرت بی حرکتی می دهد، در حالی که خورشید ایمنی موقتی را ارائه می دهد.
همانطور که در این بازی ها مرسوم است، سرگرمی در یافتن بهترین ترکیب برای شماست. مانند هر Soulsborne، شما یک آیتم شفابخش خاص دارید که قابل استفاده مجدد و محدود است. تنها عیب این است که اینجا آتش سوزی یا مغازه وجود ندارد، به این معنی که کالای شفابخش قلب اژدها شما فقط در هنگام مرگ دوباره پر می شود. چیزی که آزاردهنده است، زمانی که شما در حال دویدن خوب هستید اما به سرعت توانایی شفابخشی ندارید.
توانایی سفر بین این نقاط بازپرداخت برای کسانی که می خواهند به عقب برگردند/کاوش کنند و در نهایت به زمان حال برگردند به اندازه کافی جدید است. چیزی در محل استارت در حال رخ دادن است، و اگر بخواهم بفهمم چیست، لعنت خواهم شد…
همانطور که می گویم، در ابتدا با ترس وارد کرونوس شدم. من فوراً با آن، با مبهم بودن و مسائل رزمی فوق الذکر آن را گرم نکردم. من آماده بودم آن را سطل زباله کنم.
اما، بعد متوجه شدم که من یک منتقد هستم و وظیفه من این است که چیزی را از نزدیک ببینم (یا حداقل تلاش کنم)، بنابراین استقامت کردم. و راستش، خوشحالم که این کار را کردم. ممکن است برای شروع کمی سخت باشد، اما تحمل کنید.

وقتی توپ در حال چرخش است، مطمئناً به بازی شایسته خود باز می شود. مطمئناً، هرگز به ارتفاعات بلند Dark Souls یا Sekiro نمیرسد، پس انتظار آن را نداشته باشید. با دانستن اینکه این تلاشی ارزشمند است، با این حال، شگفت زده خواهید شد.
این سینه های خود را دارد، هیچ استخوانی در مورد آن وجود ندارد. اما زمانی که درگیر شیطنتهای مبتنی بر زمان و پورتال میشوید، از جمله سکانسی با تغییر اندازه که بسیار یادآور اولین Prey (از سال 2006) است که ذهن من را به خود مشغول کرد. من آن را از دست نمی دهم، اما این یک سکانس بسیار شاد بود.
لازم نیست ابتدا Remnant را بازی کنید، اگرچه برخی از ضربات داستانی ممکن است منطقی تر باشند. من به آرامی چیزها را کنار هم می گذارم، اما همانطور که می گویم، در اولین بازی خود هستم. به من زمان بدهید، من در این بازی ها آنقدرها خوب نیستم.