سلب مسئولیت: اندی در اینجا بررسی نسبتاً عجیبی را برای نسخه PC El Hijo انجام داده است. با این حال، او با بیان اینکه در بازی های مخفی کاری بد است، مقدمه می کند. در حالی که من آنها را دوست دارم، بنابراین این دیدگاه دیگری است، نه رد نظر اندی.
علامت یک بازی مخفی کاری خوب آن چیزی است که به شما برای انجام کارهای خوب پاداش می دهد، اما در نیمه راه شما را با سختی فلج کننده تنبیه نمی کند. در حالی که مدرسه ای از گیمرها وجود دارد که وقتی دیده می شوند، اسلحه های خود را خاموش می کنند، اما هیجان واقعی در طبیعت شبح مانند دیده نشدن است.

معمولاً در شخص اول/سوم، مانند Dishonoured’s و Splinter Cell’s شما، فراگیرتر است. با این حال، هنگامی که دوربین در بالا ثابت است (تا حدودی ایزومتریک/بالا به پایین)، اغلب احساس میشود که دارید یک مهره شطرنج را به اطراف میکشید. اگر نتوانید خود را جای قهرمان قرار دهید، آن لحظه جنگیدن یا پرواز، هیچ سرمایه گذاری وجود ندارد.
الهیجو این مشکل را ندارد، خوشبختانه، زیرا شما برای فرار بر روی وضعیت اسفبار کوچولو کوچولو سرمایهگذاری میکنید. اما آیا این تکرار در طول زمان در چندین قطعه ثابت باقی می ماند؟ بیایید این بررسی را بدون دیده شدن به صورت مخفیانه مرور کنیم و بفهمیم…
داستان ما در غرب قدیم کمی غم انگیز می شود. به اندازه کافی بیگناه شروع میشود و مادرتان را در اطراف مزرعه دنبال میکنید و یاد میگیرید که مکانیک مخفی کاری چگونه کار میکند. اما این معصومیت دوام ندارد.

راهزنان با زندگی بتنیوز و [احتمالاً] خودآگاه شما آزار میدهند و مزرعه را به خاک میسپارند و باعث میشوند هیجو و مادر کوچک فرار کنند. مادرت تصمیم می گیرد که چه چیزی برای ایمنی فرزندش بهترین است، شما را به حفاظت یک صومعه می سپارد. که، هر چند غم انگیز به نظر می رسد، در واقع امن تر از این است که شما را در معرض خطر حمله راهزنان قرار دهد.
و این داستانی است که چگونه ال هیجو کوچولو به بهترین راهبی تبدیل شد که تا به حال در سالنامه صومعه زندگی کرده است… اگر این یک بازی کوتاه بود. در عوض، تیکه با درایت تصمیم می گیرد که این زندگی برای او نیست و فرار او را برای بازگشت به مادرش خوب می کند. کسی که از آنجایی که اخبار تلویزیونی در غرب قدیم پخش نمی شد، مورد حمله قرار گرفته است. اما از آنجایی که ال هیجو این را نمی داند، همچنان می خواهد فرار کند.
اینجاست که عقل، حیله گری و ابزار او وارد عمل می شود.

همانطور که قبلا ذکر شد، El Hijo صرفا یک بازی مخفی کاری است. اگر بتوانید از دشمنان خاصی که شما را می بینند دوری کنید، اما نمی توانید به کسی حمله کنید یا آن را ناتوان کنید. اما فقط به این دلیل که غیب را بر عمل ترجیح می دهد به این معنی نیست که نمی توانید با آن سرگرم شوید.
هم ال هیجو و هم مادرش (که در برخی نقاط با او بازی میکنید، اما من داستان را خراب نمیکنم) به چند ترفند و تله برای کمک به پیشرفت مسلح هستند. هیچ چیز خشونت آمیز نیست، در عوض از سنگ های حواس پرت کننده، سربازان اسباب بازی، گرده و منجنیق برای از بین بردن بوی راهبان یا راهزنان استفاده کنید.
این کار با پازل گاه به گاه بلوک/نردبان حرکتی که بازی به سمت شما پرتاب می کند، کار می کند. در یکی از سطوح بعدی صومعه، پیچ و خم فواره ای برای پیمایش وجود دارد. ترکیب تاکتیکی ابزار حواسپرتی و گیاه گلدانی مهارتهای مخفی کاری شما را در اوایل آزمایش میکند، اما باید خودتان در مورد چگونگی آن کار کنید.
این فرمت استاندارد برای اکثر سطوح، با درجات مختلف چالش و تعامل قطعه است. اما این تمام چیزی نیست که می توانید انجام دهید.

این فقط یک زرادخانه کوچک نیست که قهرمانان ما باید از آن برای عبور از این ماجراجویی استفاده کنند. همچنین مناظر طبیعی، استفاده از نور و سایه و در یک خرج کردن، یک گلدان خوب نیز وجود دارد. به عنوان یک بازی پرسپکتیو ثابت، نمیتوانید دوربین را بچرخانید تا ببینید چه چیزی پیش روی شماست.
کاری که میتوانید برای دستیابی به دروغ بهتر انجام دهید، یک نسخه اولیه از سیستم دیدگاه Assassin’s Creed است. که در این آموزش یاد گرفتیم، هم پسر و هم مادر، کبوتری را در جیب خود نگه میدارند (من هم نمیدانم چرا) که میتوان آن را برای دید هوایی «پرتاب» کرد. این به شما امکان می دهد مخروط های دید به سبک Metal Gear و همچنین پارامترهای تشخیص هر دشمن را در صورت تمایل مشاهده کنید.
برای جلوگیری از لکه بینی، سایه ها روش اصلی پنهان کاری شما در اینجا هستند. شما نمی توانید در تاریکی دیده شوید، مگر اینکه کسی خیلی نزدیک راه برود. خوشبختانه، قهرمان کوچک مفید ما میتواند خود را در گلدانها، کوزهها، قفسههای کتاب و بیشتر چیزهای فوقالذکر قرار دهد. یا در صورت لزوم، مانند مار جامد خود را به دیوار کوچکی تکیه دهید تا از دید یک نگاه گذری پایین بیاید.
با این حال، اخطار این است که گاهی اوقات نگهبانان به این چیزها نگاه می کنند، بخشی از یک دنباله از پیش تعیین شده است. این منجر به پایان یک بازی فوری می شود، اما بازی بسیار آزادانه با نقاط بازرسی است، بنابراین یک قاتل حرکتی زیاد نیست.
از نظر ویژگی های اضافی گیم پلی اهداف اختیاری در El Hijo، انحراف زیادی وجود ندارد. که واقعا قابل درک است. پسر به دنبال مادرش میگردد، نه اینکه سعی کند از طریق غارت در کنارش پولی به دست آورد.
با این حال، کاری که میتوانید در طول صومعه و فراتر از آن انجام دهید، القای امید در سایر کودکانی است که در آنجا هستند. آنها مانند مودوکانز به شما نمیپیوندند که آبه در تلاش برای رهایی است، اما کمی شیطنت ایجاد میکنند یا دستکم از زندگی عبادی و کارهای روزمره خوشحال میشوند.
به غیر از جوایز/دستاوردها، هیچ دلیل محکمی برای چت کردن با آنها وجود ندارد. اما اگر شما یک گیمر مخفی کاری کامل هستید، آیا واقعاً میخواهید آخرین فرزندتان را بدون صحبت در زمانی که دیگران را در مأموریت همراه کرده باشید، رها کنید؟

با ادامه ماموریتها، بهویژه زمانی که راهزنانی با چشم و هدف تیزبین آنها را دستگیر کردهاند، به سختی بالا میرود. فقط به این بستگی دارد که می خواهید داستان را به پایان برسانید یا رهایی بخش مردم باشید. مسئولیتی که برای یک کودک بسیار سنگین است…
در زمان نوشتن، El Hijo را تمام نکرده ام. نه به دلیل عدم قرار دادن ساعات مناسب، بلکه فقط آزمون و خطای زیادی در یک روز وجود دارد. مگر اینکه شما یک دانشمند مخفی کاری باشید که فوراً مسیرها و الگوها را در پرواز تشخیص می دهد، چند نواحی را دوباره پخش خواهید کرد.
وقتی فکر میکنید یک گشت را حفظ کردهاید و یکی از راهبان/راهزنها بهطور غیرمنتظرهای سکه میزند، ناامیدکننده میشود. یا، علیرغم اینکه مخروط بینایی خلاف این را می گوید، در حالی که در سایه هستید از فاصله بسیار دور دیده می شوید و گرفتار می شوید. همچنین این که ال هیجو استقامت یک سیگاری زنجیره ای را دارد، با سرعتی که آلن ویک را شبیه مو فرح می کند، کمکی نمی کند. گاهی اوقات ممکن است خوش شانس باشید و آن را در اطراف دیوار بچکانید تا تعقیب را بشکنید، اما اغلب پذیرش سرنوشت و شروع دوباره آسان تر است.
همچنین عجیب به نظر می رسد که هیچ اشاره یا سیستم ایست بازرسی وجود ندارد. حالا، میدانم که قبلاً از دست نگه داشتن ناراحت بودم، اما نداشتن هیچ چیز به همان اندازه بد است. شاید نوعی راهنمایی اختیاری یا سیستم نقطه راه برای ادامه جریان در اینجا مفید باشد. مواقعی وجود دارد که شتاب خود را از دست می دهید و هیچ انگیزه ای برای شکار بی هدف یک دریچه کوچک درخشان از طریق آزمون و خطا ندارید.

علیرغم موارد فوق، El Hijo یک بازی مخفی کاری شگفتانگیز (اگر گاهی اوقات کمی خستهکننده باشد) است. داستان، به همان اندازه که مینیمال است، بدون صدا و دیالوگ است، به اندازه کافی قانع کننده است که بخواهد پسر را با مادرش پیوند دهد.
مخفی کاری، در نهایت، به صبر خود بازیکن نسبت به آن ختم می شود. در اینجا هیچ گزینه ای برای رد کردن و شروع به داد و بیداد وجود ندارد، در عوض صبر مهم است. از این نظر از نظر گیم پلی بسیار شبیه به بازی های قدیمی Commandos یا حتی Desperados جدیدتر (در اینجا توسط من بررسی شده است) است.
تصاویر زیبا لزوما آن را به “اولین بازی مخفی کاری کودک” تبدیل نمی کند، اما نسبت به نمونه های ذکر شده کمی ملایم تر است. هیچ ترفند عجیب و غریب و مخصوص کنسولی در دسترس نیست. فقط یک نمونه ساده و مقدماتی برای کسانی که به دنبال چیزی متفاوت هستند. داستانی در مقیاس کوچک که به سطوح بسیار بزرگتری برای کشف گسترش مییابد، به اندازهای طولانی است که بتوان از آن دوری کرد و پیشرفت را بسیار ارزشمند میکند.