Overwatch 2 بیشتر مشابه است اما با تغییرات هوشمندانه در گیم پلی اصلی خود. با این حال، بازیکنان جدید ممکن است علیرغم رفتن به بازی آزاد، از بازی پیش رو خودداری کنند.
شاید مناسب باشد که Overwatch 2، پس از ارائه منوی اصلی خود، اغلب با بازخوانی تکان دهنده ای از تم اصلی Overwatch که شش سال است آن را خاموش و زمزمه می کردم، شروع می شود. تمام قسمتهای کامل قطعه واضحتر هستند، از سیمهای مهیج گرفته تا سازهای کوبهای غمانگیز، و جزئیات کوچکی وجود دارد که قبلاً متوجه آنها نمیشدم، یا به خاطر نبودن آنها، یا صیقل دادن به آنها. این یک افتتاحیه مناسب است زیرا اوایل بازی را متوقف می کند – این Overwatch است، اما نه آنطور که شما آن را به خاطر می آورید.

منصفانه است که بگوییم در طول بازاریابی پیچیده بازی، این پیام همیشه این نبوده است – آیا Overwatch 2 سزاوار آن است که واقعاً دنباله نامیده شود؟ آیا بیشتر شبیه بسته های الحاقی است؟ و با این حال، پس از حدود یک هفته استفاده از آن، به نظر میرسد بازیای که دهها قهرمان تیرانداز معاصر را به وجود آورد، احتمالاً دوباره به همین شکل عمل میکند. Overwatch 2 یک بسته زیبا و چشمگیر است که اگرچه بدون اشتباهات خاص خود نیست، اما با تطبیق با چشم انداز FPS مدرن، مسیری را دنبال می کند که توسط سلف خود تعیین شده است.

اگر اولین بازی Overwatch را بازی کرده باشید یا مجموعه ای از شخصیت ها یا آثار هنری، کالاها و تریلرهای گیج کننده آن را دیده باشید، می دانید که سبک هنری رنگارنگ و شناور آن چقدر چشمگیر است. یک مسابقه اغلب شبیه تماشای دو تیم از ابرقهرمانان است که آن را در یک انیمیشن پیکسار یا دریم ورکز تماشا میکنند، و در حالی که تحسینهای زیادی را برانگیخته است، به این معنی است که، بله، Overwatch 2 چیزی را که شکسته نشده است، اصلاح نمیکند.
بلیزارد به جای اصلاح چنین سبک نمادینی، آنچه را که قبلاً وجود دارد (یک موضوع مشخص) بهینهسازی کرده است. سایهها صافتر به نظر میرسند، بافتها واضحتر هستند، و نقشههای تیرهتر مانند King’s Row با پالتهای روشنتر Ilios یا هالیوود مطابقت بیشتری دارند.

مشکل اینجاست که تشخیص این تفاوتها بدون بازگشت به Overwatch برای مقایسه آسان نیست، و از زمان ورود Overwatch 2، شما به سادگی قادر به انجام آن نخواهید بود. در حالی که من زمان زیادی را قبل از عرضه روی رایانه شخصی گذراندم، بسیار خوشحالم که بگویم بازی در PS5 نیز به همان اندازه خارق العاده به نظر می رسد.
در حالی که هر نقشه Overwatch بازمیگردد، میدانهای نبرد تازهای برای کاوش وجود دارد و آنها به همان اندازه مدبرانه ساخته شدهاند. همانطور که انتظار دارید، همه آنها شبیه به همتایان دنیای واقعی خود هستند و هر کدام فورا قابل تشخیص هستند.

Favelas of Rio مانند هر بازی اول رنگارنگ است، در حالی که جزئیات ظریف مانند گلبرگ های شناور در آب نقشه هند به آنها کمک می کند تا بیشتر از همیشه به واقعیت نزدیک شوند. این نقشه نیویورک است که با خطوط قطار بالای زمینی، کیوسک های روزنامه و یک وسیله نقلیه باربری سرگرم کننده Fire Truck، همچنان برجسته است.
حالت جدید Push نقشههای خود را نیز اضافه میکند، زیرا بازیکنان تلاش میکنند تا یک ربات بزرگ را تا پایگاه حریف خود اسکورت کنند تا در مسابقه برنده شوند. از بسیاری جهات، احساس میکنم همان چیزی است که من همیشه میخواستم Payload باشد، و کسب یک امتیاز اضافی به دلیل اینکه به اندازه کافی فشار دادهاید، باعث میشود تا فشارها و شمارندههای بسیار سریعتر انجام شود. میتواند کاملاً نیروبخش باشد، و بیش از یک بار در زمان بازی من احساس کردم همه چیز از دست رفته است، قبل از اینکه مجموعهای از Ultimates و نمایشهای هوشمندانه جریان نبرد را تغییر دهند.

این ورودیهای جدید، بهعلاوه فهرست اصلی نقشهها، نشان میدهند که بلیزارد در شش سال گذشته هیچ یک از مهارتهای طراحی سطح خود را از دست نداده است. جادوی Overwatch همیشه این بوده است که میتوانید هر شخصیتی را که دوست دارید انتخاب کنید و تجربهای بسیار متفاوت داشته باشید، و نقشهها، قدیمی و جدید، همچنان به آن پاسخ میدهند – چه به دنبال مکانی برای انفجار مکانیک D.Va باشید. مثل اینکه در سال 2016 است، یا در حال تلاش برای یافتن مکانی برای کوئین یونکر هستند تا شکاف را کم کنند.