یک توسعه دهنده با استعداد طول می کشد تا فرد احساس کند همان چیزهایی را که شخصیت اصلی داستان دارد احساس کند. این واقعاً می تواند شما را در ذهنیت خود قرار دهد تا عملکرد شخصی را که کنترل می کنید مجسم کنید. یک احساس وجود دارد که من و گرگ در زمان خود با هم بازی می کردیم که بازی Bloodroots را انجام می دادیم: خشم خالص ، بدون تحرک. اشتباه نکنید ، Bloodroots یک بازی سخت و طاقت فرسا است که شما را لعنت می کند و می خواهد کنترلر خود را روی یک دیوار پرتاب کنید ، اما هنوز هم شما را به عقب بازگرداند زیرا اجازه نخواهید داد که شما را به ضرب و شتم بکشد. این روند بسیار عالی است.

آقای گرگ پس از خیانت به باند خود ، كشته شد و به سمت پوسیدگی به وی خیانت كرد ، به سادگی از مجازات مرگ خودداری می كند. او دوباره به زندگی می آید تا از کسانی که به او خیانت کرده اند انتقام بگیرد. این اساساً The Revenant است که توسط کوئنتین تارانتینو و رابرت رودریکز کارگردانی شده باشد و بدون یک اونس همدردی در شخصیت اصلی.
Bloodroots بخشی از باله خونین است ، بخشی گیج کننده تاکتیکی که در هر سطح راه خود را طی می کنید. آقای گرگ ممکن است از مردگان برگشته باشد اما غیرقابل نفوذ نیست. یک ضربه و او مرد (دوباره) ، بنابراین شما باید با حرکات خود سریع و دقیق باشید و به دنبال بهینه ترین مسیر برای بیرون راندن دشمنان باشید. برای کمک به این تلاش قاتلانه ، آقای گرگ می تواند از شمشیر ، تبر ، تیغه ، مشک ، گلوله برفی ، هویج ، ماهی و قسمت های بدن کشته شده ها استفاده کند ، از جمله موارد دیگر. همه چیز یک سلاح است ، اما هر سلاحی برای هر شغل مناسب نیست.

آقای گرگ پس از خیانت به باند خود ، كشته شد و به سمت پوسیدگی به وی خیانت كرد ، به سادگی از مجازات مرگ خودداری می كند. او دوباره به زندگی می آید تا از کسانی که به او خیانت کرده اند انتقام بگیرد. این اساساً The Revenant است که توسط کوئنتین تارانتینو و رابرت رودریکز کارگردانی شده باشد و بدون یک اونس همدردی در شخصیت اصلی.
Bloodroots بخشی از باله خونین است ، بخشی گیج کننده تاکتیکی که در هر سطح راه خود را طی می کنید. آقای گرگ ممکن است از مردگان برگشته باشد اما غیرقابل نفوذ نیست. یک ضربه و او مرد (دوباره) ، بنابراین شما باید با حرکات خود سریع و دقیق باشید و به دنبال بهینه ترین مسیر برای بیرون راندن دشمنان باشید. برای کمک به این تلاش قاتلانه ، آقای گرگ می تواند از شمشیر ، تبر ، تیغه ، مشک ، گلوله برفی ، هویج ، ماهی و قسمت های بدن کشته شده ها استفاده کند ، از جمله موارد دیگر. همه چیز یک سلاح است ، اما هر سلاحی برای هر شغل مناسب نیست.
جهت هنری Bloodroots چشم نواز است. گرچه دارای زیبایی شناسی کارتونی است ، اما این عمل هنوز هم به خوبی صورت می گیرد و ماهیت سریع گیم پلی را تکمیل می کند. این موسیقی متن آهنگ های بسیار دلپذیری را نیز در آن دارد ، و شما حتی اگر در همان سطح با همان آهنگ پخش شده بارها و بارها در همان سطح گیر نکرده اید ، از آن بیمار نمی شوید. من حدس می زنم که شما بیش از حد به صفحه خیره شده اید ، با آرزوی پرتاب کنترلر مبارزه می کنید و با صدای بلند فریاد نمی زنید ، “من اول شما را زده ام ، شما ****.”

نتیجه
هنگام پخش Bloodroots ، روی صفحه نمایش زیادی قسم می خورید. آقای گرگ اگر نه هزاران بار در طول اجرا ، صدها نفر از دنیا می رود ، و گاهی اوقات فقط باید بازی را پایین بیاورید و دور شوید. با این حال Bloodroots می تواند پنجه های آن را به روشی که چند بازی انجام می دهند ، درون شما فرو کند. این چالشی است که در مقابل شما قرار دارد که می خواهید ثابت کنید که می توانید بر آن غلبه کنید. مرد آزاد.