من آن را دوست دارم وقتی که در این شش تا هشت ماه گذشته قبل از انتشار کنسول های جدید قرار می گیریم. این زمان در طول عمر سیستم است که می بینیم توسعه دهندگان قادر به استفاده کامل از پتانسیل های Xbox و Playstations ما هستند. ما به طور معمول بازی هایی را در این پنجره زمانی منتشر کرده ایم که سال ها پس از آن به طنین انداز می روند ، و این به لطف کار برنامه نویسان مانند Capcom است که راضی به استراحت روی پیراهن های خود نیستند. Resident Evil 3 در کلمات مستر کلاس است که به معنای Remaster است. در تمام مدت زمان حضور در راکون سیتی ، ضربانهای داستانی را که برای بیست سال به او گفته می شود احساس خواهید کرد. با این حال ، شما همچنین هیجان تجربه چیزی را که برای اولین بار دوست دارید دوباره کشف کنید.

ادامه روند به روزرسانی کلاسیک ، ژانر زامبی را به روز و مدرن تر می کند ، کنترل تانک و زوایای دوربین ثابت است که به این بازی ها طعم متمایز خود را در تمام سالهای گذشته داده است. در جای خود ، دقیقاً مانند بازسازی ستاره ای Resident Evil 2 ، خواهید دید که می توانید جیل و کارلوس را با دقت و صحت کنترل کنید. بخش بزرگی از آنچه این بازیها را بسیار سرگرم کننده می کند ، سطح جزئیات کاراکتر در حین انجام مانور است. نحوه حرکت جیل یا کارلوس ، روان بودن ، روشی که آنها دشمن را مورد حمله قرار می دهند (حتی اگر باکس ها بتوانند متناقض باشند) – همه اینها خیلی طبیعی و خیلی صاف به نظر می رسند که این شخصیت ها به طور واقعی احساس می کنند مانند پسوندهای بازیکن. به این ترتیب ، این بازسازی ها حس ارتباط بین انسان و هوش مصنوعی را که بسیاری از توسعه دهندگان در تلاش هستند ، میخ می دهند.
این سطح باورنکردنی از جزئیات بسیار فراتر از شخصیت های شخصی شما است. کپکام همچنان نشان می دهد که چرا وقتی در ژانر زامبی صحبت می شود ، آنها در کلاس خود هستند ، زیرا اینها بهترین نسخه های مرده راه رفتن هستند که من تا به حال دیده ام. دقیقاً مانند Resident Evil 2 ، بدن و استخوان این هیولاها را دور می کنید و دور می کنید تا دور خود را در آنها خالی کنید ، و راه برای برخی از قتل های وحشتناک هنگامی که زمان نهایی شدن ناخن در تابوت است ، می شود. سرها با یک شکاف رضایت بخش منفجر خواهند شد و آتش گوشت دشمنان شما را خواهد پخت و پز کرد و قسم می خورید که می توانید کباب را بو کنید. من همچنین دوست دارم که چگونه هر زمان و هر زمان که زامبی می میرد ، آخرین تلاش ناامیدانه را برای بدست آوردن شما انجام می دهد ، فقط باید کنار بگذارید و از آن دور شوید. همه این جزئیات کوچک با هم جمع شده اند تا به شما کمک کنند این احساس را که در سخت ترین شب زندگی تان می گذرانید بیابند و بسیار مؤثر است. با این وجود دوست دارم کمی تفاوت بیشتری در مدل های زامبی مشاهده کنم.

به همان اندازه که جزئیات در هنگام انجام کارزارها بسیار چشمگیر است ، برش در طول سفر برخی از نفس گیرترین آثار هنری در بازی است. این نسل این تصور را به وجود آورد که بازی ها باید بیش از هر زمان دیگری مانند سینما به نظر برسند و احساس کنند و Resident Evil 3 یکی از بهترین نمونه های این مسئله است که چرا این مورد وجود دارد. صحنه ها به طرز حیرت انگیزی ارائه می شوند که قسمت های خاصی از بازی از زندگی واقعی قابل تشخیص نیستند. این بازی همچنین بین یکنواختی و گیم پلی یکپارچه جریان می یابد ، بنابراین ، در واقع ، زمان هایی وجود داشت که حتی نمی فهمیدم که دوباره کنترل شخصیت خود را به دست آورده ام.
رها کردن کار سخت است
به خاطر داشته باشید که این هنوز هم بسیار همان داستانی است که ما در تمام آن سالها تجربه کرده ایم ، بهتر و بدتر. من فکر می کنم بسیاری از طرفداران Resident Evil موافق هستند که تا زمان اجرای بازی سوم در سال 1999 ، همان داستانی که آنها بارها و بارها از آن خبر می دادند کمی خشک شده است. تمام این مدت بعد ، و با ژانر زامبی که قله ها و دره های محبوبیت را پشت سر گذاشته است ، داستان جیل و کارلوس که سعی در پیشی گرفتن و پیشی گرفتن از Nemesis دارند ، بار دوم پیرامون آن موثرتر است. ناامیدی آنها به شکلی جدید و زیبا ضبط شده است که در حالی که احساس می کردم deja vu از طریق بازی مشغول بازی باشم ، من نیز به طور مداوم احساس می کردم بازی می کنم چیزی است که قبلاً تجربه نکرده بودم. و این مهم برای موفقیت آمیز بودن یک Remaster است.

ممکن است برخی از طرفداران این جای تاسف را بدانند که Capcom تصمیم گرفت جنبه های خاصی از بازی اصلی را حفظ کند که دقیقاً پیر نشده است. مواقعی وجود دارد که عدم جستجوی مسیر می تواند ناامید کننده باشد زیرا هر گوش و گوش و حلقوی را جستجو می کنید تا اینکه به پاسخی که می خواهید گیر بیفتید. همچنین احساس می شود لحظه هایی وجود دارد که دشمنان مشترک مقدار مهمات نامناسبی مسلحانه را به سرانجام می رسانند. اما ناامید کننده تر از همه عدم تغییر واقعی در مدیریت موجودی است. می فهمم – این هنوز وحشت بقا است. و من به آن احترام می گذارم و می دانم. اما این واقعیت که شما نمی توانید از کالای مورد نظر خود در زمین استفاده کنید بدون آنکه ابتدا آن را در موجودی خود قرار دهید کاملاً غیر منطقی است و فقط برای اذیت کردن بازیکن بیشتر از آنچه انجام می دهد باعث می شود احساس آنها در نبرد برای بقا باشد. . چرا ، اوه ، چرا ، من نمی توانم فقط یک گیاه سبز را از روی زمین بخورم؟ چرا نمی توانم بلافاصله مهماتی را که در اسلحه پیدا کردم بارگیری کنم؟ ممکن است این موارد به نظر ناصافی برسد ، اما Resident Evil 3 دقیقاً یک بازی آسان نیست و مطمئناً نیازی به مزایای دیگری نیست که به نفع آن کار کند.
به سختی می توان بازی را به دلیل کاستی های آن مقصر دانست ، اگرچه ، به هر اشتباه ، Resident Evil 3 ده کار را به درستی انجام می دهد. مهم نیست ناامیدی که از مدیریت موجودی احساس کردم ، می دانستم که یک سکانس باورنکردنی دیگر در گوشه و کنار من منتظر است. به طور کلی ، بسته بندی به قدری کامل است که نواقص کوچک به گذشته نگاه ساده تر می شود ، و من از Capcom بخاطر ادامه فشار به درک آنچه به معنای بازی مجدد است ، تمجید می کنم.

نتیجه:
اگر کپکام با مراقبت و کیفیت Resident Evil 2 و 3 همچنان به فشار این اصلاحات بپردازد ، من نمی توانم صبر کنم تا ببینم در آینده چه می کنیم. در حالی که این بازی هنوز سرسختانه به برخی از کاستی های مکانیکی اصلی خود معلق است ، اکثریت قریب به اتفاق بسته بندی تفریحی نفس گیر از موادی است که ما دو دهه پیش عاشق آن شدیم. و من از کلمه “تفریح” به آرامی استفاده می کنم زیرا ، برای همه اهداف و اهداف ، این یک بازی کاملاً جدید است که کار خودش را انجام می دهد ، آماده برای ترساندن بازیکنان قدیمی و جدید به طور یکسان با کیف ترفندهایش. تنها سؤالی که باقی مانده است – آیا این ممکن است معنی Resident Evil 4 بعدی باشد؟